يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
«الا ای اهل ایمان، خداترس شوید و هر نفسی نیک بنگرد تا چه عملی برای فردای قیامت خود پیش میفرستد، و از خدا بترسید که او به همه کردارتان به خوبی آگاه است.»
هدف قرب الی الله است و هدف از قرب، لقاء الله است.
با توجه به آیات :
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ﴿ق/۱۶﴾
و ما انسان را آفريده ايم و مى دانيم كه نفس او چه وسوسه اى به او مى كند.
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(ق/۱۶)
و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ(واقعه/85)
و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید.
وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ (انفال/24)
و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل میشود (و از اسرار درونی همه آگاه است)
خداوند از خود ما هم به ما نزدیکتر است. پس تلاش برای قرب و نزدیکی به خداوند به چه معنی است؟
از آیات قرآن و نیز روایات معصومین(ع) استفاده می شود که خدا به انسان نزدیک است ولی انسان با توجه به شدت و ضعف معرفت، بصیرت دیدن پروردگار را ندارد و به میزانی که خود را پاک نماید، چشم قلبش باز شده، بصیر می شود و توان درک قرب الهی را دارد.
پس در حقیقت، آینه غبار گرفته قلب، مانند حجابی موجبات عدم بصیرت و در نتیجه دوری از خداوند را فراهم می آورد.قرآن کریم می فرماید:
كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ(مطففین/14)
چنین نیست که آنها میپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است!
در فرهنگ قرآنی، دوری از خداوند به عنوان فراموشی خداوند مورد توجه قرار گرفته است. این فراموشی در کنار خود فراموشی، فصل نوینی از قرب و بُعد را به روی انسان می گشاید.
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(/19)
و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد؛ آنان همان نافرمانانند.
به بیان دیگر انسانی که خدا را فراموش می کند، جرأت ورود به حریم محرمات را پیدا میکند و به خود فراموشی دچار می شود. یعنی در حقیقت آینه غبارآلود انسان، قدرت خدابینی را از او می گیرد و در سوی مقابل خدا نیز او را مورد نظر و توجه قرار نمی دهد.
نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ(توبه/67)
چون خدا را فراموش کردند خدا نیز آنها را فراموش کرد (یعنی به خود واگذاشت تا از هر سعادت محروم شوند)
نتیجه این فراموشی خداوند، همان کور شدن انسان و دور شدن از خداوند است.نتیجه قرب، ورود به حصار امن الهی یا منطقه مخلَصین است. در آنجا مخلصین با چشم قلب خداوند را مشاهده می کنند و قدرت وصف خداوند روزیشان می شود. در حقیقت هیچکس به جز مخلَصین توان وصف کامل خداوند را ندارد. در آیات 160 و 161 سوره صافات چنین آمده ایست:
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
از آن وصف که می آورند خدا منزه است* مگر بندگان مخلص خدا
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا يَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (سوره مائده/آیه105)
این آیه چهار بخش دارد که مهمترین بخش قسمت اول است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ
چند نکته:
1- گرچه همه انسانها باید مراقب خود باشند ولی خطاب به مومنین است چون همه توفیق مراقبت از خود را پیدا نمی کنند.
2-همه چیز در مراقبت نفس خلاصه می شود.
3- هدف اصلی مومن لقاءالله است که در پرتو معرفت نفس حاصل می شود.
4- طریق رسیدن، صراط مستقیم است که نفس در صورت تکامل خودش به صراط تبدیل می شود. اگر در مراحل متوسط علی صراط مستقیم است در مراحل نهایی انتم الصراط(خطاب به معصومین) می شود.
.ادامه دارد.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا يَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (سوره مائده/آیه105)
:(ای کسانیکه ایمان آورده اید برشما باد مراقبت از نفس خودتان ،چون زمانیکه شما هدایت شدید گمراهی گمراهان به شما ضرری نمی رساند و بازگشت همه شما به سوی خداست ، پس او شما را به آنچه عمل می کردید آگاه می کند)،یعنی مراقب و مواظب نفس خودتان باشید تا در طریق سلوک به سوی غایت گمراه نشوید.)
چند نکته:
1- خطاب به مؤمنین شده و اهل ایمان مورد توجه خداوند قرار گرفته اند.
2-قبل از پرداختن به دیگران باید خود را بسازند.
3- خودسازی از واجبات است.
4- تا وقتی که کسی خود را نساخته از گزند گمراهی گمراهان در امان نیست و بر عکس فقط زمانی که خود را ساخته باشد، می تواند از آسیب گمراهان در امان باشد.
5- با توجه به اینکه شیطان هم گمراه است، انسان خود ساخته، از گزند شیطان هم در امان است.
6- با توجه به آیات 82 و 83 سوره ص که می فرماید:«ابلیس گفت: به عزّت تو سوگند که قطعاً همه انسان ها را به بیراهه مى کشانم; مگر از میان ایشان آن بندگانت که براى تو خالص شده اند به گونه اى که نه من در آن بهره اى دارم نه غیر من.» مشخص می شود هدف از پرداختن به نفس(خودسازی) با هدف رسیدن به درجه یا مقام مخلَصین(بندگان خالص شده) است.
7- این آیه منافاتی با نهی از منکر ندارد بلکه شرط تأثیرگذاری امر به معروف را مشخص می کند.
8- با توجه به آیه 19 که می فرماید:«
و لا توا کالذين نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون
ترجمه : و مانند کسانى نباشيد که خدا را از ياد بردند و خدا هم حقيقت خودشان را از يادشان برد تا آن که ندانستند که کيستند و چه بايد بکنند . اينان از مسير بندگى خدا خارج شده اند.» مشخص می شود که خود فراموشی نتیجه خدافراموشی است.
برای رسیدن به مقامات الهی، باید از امتحان های خداوند موفق و سربلند بیرون آمد.
توجه به قرآن کریم از این زاویه نشان می دهد که همه افراد و اقوام و حتی پیامبران الهی مورد امتحان قرار گرفته اند. در آیه 3 سوره حجرات می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ ۚ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ
یعنی:«كسانى كه پيش پيامبر خدا صدايشان را فرو مىكشند همان كسانند كه خدا دلهايشان را براى پرهيزگارى امتحان كرده است؛ آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است.»
حضرت ابراهیم ع مورد سخت ترین امتحانها قرار گرفت. و پس از گذر موفق از امتحان ها پاداش خود را دریافت کرد. در آیه 124 سوره بقره چنین آمده:
« وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»
یعنی:«و (به یاد آر) هنگامی که خدا ابراهیم را به اموری امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایی خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند میدهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید.»
در روایات امامان شیعه نیز بر این نکته تأکید شده است که قدرت تحمل بخشی از احادیث ائمه ع را کسانی دارند که قلبشان مورد امتحان خداوند قرار گرفته است.در کتاب کافی چنین آمده است:
عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ: أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله: «إِنَّ حَدِیثَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ الله قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ»
یعنی: « رسول خدا ص فرمود: به راستى حديث آل محمد صعب است و مستصعب؛ بدان ايمان نياورد جز فرشتهاى مقرب يا پيغمبرى مرسل يا بندهاى كه خدا دلش را به ايمان آزموده.»
توضیح: صعب به معنی این است که فهم برخی از آیات مشکل است و مستصعب به این معنی است که اگر بخشی از احادیث به مردم عادی عرضه شود نه تنها درک نمی کنند بلکه می گریزند.
به هر حال بنده ای که خداوند قلبش را امتحان کرده است این شایستگی را پیدا می کند که احادیث مشکل را هم درک می کند. (البته به حسب درجات ایمان و یقین)
یکی از محورهای جدی مباحث قرآن کریم، مؤمن است. لازم به ذکر است که واژه مؤمن طیف وسیعی از ایمان آورندگان اولیه تا انسان کامل را در بر می گیرد.
انسان کامل با عناوین مختلفی مانند مقربین، مخبتین، اولوالالباب، مخلَصین و اولوالعلم مورد توجه قرار گرفته است.
مصداق تام و تمام انسان کامل، پیامبران و معصومان(ع) هستند.
به جز مقام رسالت و امامت، هیچ مانعی برای رسیدن انسان به مقامات معنوی وجود ندارد.
هدف انسان در قرآن، تقرب و نزدیکی به خداوند و اصطلاحا رسیدن به جایگاه انسان کامل( به جز رسالت و امامت) است.
لازمه پاک شدن از آلودگیها، ورود در قلعه مخلَصین یا کسانی است که خداوند آنها را برای خودش خالص گردانیده است. این افراد از دسترس شیطان مصون و محفوظ هستند و قدرت مشاهده قلبی خداوند و در نتیجه قدرت توصیف درست خداوند را دارند. در آیات 160 و 161 سوره صافات چنین آمده ایست:
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
از آن وصف که می آورند خدا منزه است
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
مگر بندگان مخلص خدا
انسان مؤمن کوشش می کند با پاک کردن خود از گناهان بزرگ و کوچک، به سمت انجام اعمال خالصانه حرکت کند و به جایی برسد که خداوند او را لایق ورود در حصار مخلَصین بداند و او را خالص گرداند.
در این مرحله است که انسان به یک عصمت نسبی می رسد.(که البته با عصمت پیامبران و امامان معصوم متفاوت است)
قرآن کریم در آیه 18 سوره به این موضوع اشاره کرده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
«الا ای اهل ایمان، خداترس شوید و هر نفسی نیک بنگرد تا چه عملی برای فردای قیامت خود پیش میفرستد، و از خدا بترسید که او به همه کردارتان به خوبی آگاه است.»
در این آیه دو بار دستور به تقوا ذکر شده است. پس از تقوای اول، محاسبه صورت می گیرد و مجددا با رعایت تقوای الهی، در محضر پروردگاری که آگاه به جزئیات اعمال انسان است، تهذیب نفس حاصل می شود.
انسان سالک تلاش می کند با خودداری از انجام محرمات، مکروهات و حتی ترک خاطرات قلبی غیر الهی، خود را برای خداوند خالص گرداند.
نکته مهم این است که سالک ترک حرام و مکروه و . و انجام واجبات و مستحبات را با هدف گریز از دوزخ و برخورداری از نعمت های بهشت انجام نمی دهد و هدفش در همه کارها فقط اطاعت محض و بدون چون و چرا از پروردگار است. گرچه یقینا آزادی از جهنم و برخورداری از نعمت های بهشت نصیب چنین انسانی می شود.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
«الا ای اهل ایمان، خداترس شوید و هر نفسی نیک بنگرد تا چه عملی برای فردای قیامت خود پیش میفرستد، و از خدا بترسید که او به همه کردارتان به خوبی آگاه است.»
هدف قرب الی الله است و هدف از قرب، لقاء الله است.
با توجه به آیات :
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ﴿ق/۱۶﴾
و ما انسان را آفريده ايم و مى دانيم كه نفس او چه وسوسه اى به او مى كند.
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(ق/۱۶)
و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ(واقعه/85)
و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید.
وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ (انفال/24)
و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل میشود (و از اسرار درونی همه آگاه است)
خداوند از خود ما هم به ما نزدیکتر است. پس تلاش برای قرب و نزدیکی به خداوند به چه معنی است؟
از آیات قرآن و نیز روایات معصومین(ع) استفاده می شود که خدا به انسان نزدیک است ولی انسان با توجه به شدت و ضعف معرفت، بصیرت دیدن پروردگار را ندارد و به میزانی که خود را پاک نماید، چشم قلبش باز شده، بصیر می شود و توان درک قرب الهی را دارد.
پس در حقیقت، آینه غبار گرفته قلب، مانند حجابی موجبات عدم بصیرت و در نتیجه دوری از خداوند را فراهم می آورد.قرآن کریم می فرماید:
كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ(مطففین/14)
چنین نیست که آنها میپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است!
در فرهنگ قرآنی، دوری از خداوند به عنوان فراموشی خداوند مورد توجه قرار گرفته است. این فراموشی در کنار خود فراموشی، فصل نوینی از قرب و بُعد را به روی انسان می گشاید.
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(/19)
و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد؛ آنان همان نافرمانانند.
به بیان دیگر انسانی که خدا را فراموش می کند، جرأت ورود به حریم محرمات را پیدا میکند و به خود فراموشی دچار می شود. یعنی در حقیقت آینه غبارآلود انسان، قدرت خدابینی را از او می گیرد و در سوی مقابل خدا نیز او را مورد نظر و توجه قرار نمی دهد.
نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ(توبه/67)
چون خدا را فراموش کردند خدا نیز آنها را فراموش کرد (یعنی به خود واگذاشت تا از هر سعادت محروم شوند)
نتیجه این فراموشی خداوند، همان کور شدن انسان و دور شدن از خداوند است.نتیجه قرب، ورود به حصار امن الهی یا منطقه مخلَصین است. در آنجا مخلصین با چشم قلب خداوند را مشاهده می کنند و قدرت وصف خداوند روزیشان می شود. در حقیقت هیچکس به جز مخلَصین توان وصف کامل خداوند را ندارد. در آیات 160 و 161 سوره صافات چنین آمده ایست:
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
از آن وصف که می آورند خدا منزه است* مگر بندگان مخلص خدا
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا يَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (سوره مائده/آیه105)
این آیه چهار بخش دارد که مهمترین بخش قسمت اول است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ
چند نکته:
1- گرچه همه انسانها باید مراقب خود باشند ولی خطاب به مومنین است چون همه توفیق مراقبت از خود را پیدا نمی کنند.
2-همه چیز در مراقبت نفس خلاصه می شود.
3- هدف اصلی مومن لقاءالله است که در پرتو معرفت نفس حاصل می شود.
4- طریق رسیدن، صراط مستقیم است که نفس در صورت تکامل خودش به صراط تبدیل می شود. اگر در مراحل متوسط علی صراط مستقیم است در مراحل نهایی انتم الصراط(خطاب به معصومین) می شود.
.ادامه دارد.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا يَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (سوره مائده/آیه105)
:(ای کسانیکه ایمان آورده اید برشما باد مراقبت از نفس خودتان ،چون زمانیکه شما هدایت شدید گمراهی گمراهان به شما ضرری نمی رساند و بازگشت همه شما به سوی خداست ، پس او شما را به آنچه عمل می کردید آگاه می کند)،یعنی مراقب و مواظب نفس خودتان باشید تا در طریق سلوک به سوی غایت گمراه نشوید.)
چند نکته:
1- خطاب به مؤمنین شده و اهل ایمان مورد توجه خداوند قرار گرفته اند.
2-قبل از پرداختن به دیگران باید خود را بسازند.
3- خودسازی از واجبات است.
4- تا وقتی که کسی خود را نساخته از گزند گمراهی گمراهان در امان نیست و بر عکس فقط زمانی که خود را ساخته باشد، می تواند از آسیب گمراهان در امان باشد.
5- با توجه به اینکه شیطان هم گمراه است، انسان خود ساخته، از گزند شیطان هم در امان است.
6- با توجه به آیات 82 و 83 سوره ص که می فرماید:«ابلیس گفت: به عزّت تو سوگند که قطعاً همه انسان ها را به بیراهه مى کشانم; مگر از میان ایشان آن بندگانت که براى تو خالص شده اند به گونه اى که نه من در آن بهره اى دارم نه غیر من.» مشخص می شود هدف از پرداختن به نفس(خودسازی) با هدف رسیدن به درجه یا مقام مخلَصین(بندگان خالص شده) است.
7- این آیه منافاتی با نهی از منکر ندارد بلکه شرط تأثیرگذاری امر به معروف را مشخص می کند.
8- با توجه به آیه 19 که می فرماید:«
و لا توا کالذين نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون
ترجمه : و مانند کسانى نباشيد که خدا را از ياد بردند و خدا هم حقيقت خودشان را از يادشان برد تا آن که ندانستند که کيستند و چه بايد بکنند . اينان از مسير بندگى خدا خارج شده اند.» مشخص می شود که خود فراموشی نتیجه خدافراموشی است.
درباره این سایت