دیشب ک شب تولدم بود اصلا خابم نمیبرد صبم دیر پاشدم تا پاشدم حاضر شدم که امروز هم به رسم این چند هفته که جمعه ها میریم بیرون بازم با خانواده رفتیم بیرون تقریبا همون همیشگیا بودن 3 تا عمو بزرگا و عموی پر بچه و عمو اخریو همینطور عمه کوچیکه جمع کردیم بریم باغ یکی از عموم که تازه باغ ه اونم سنگستان اونجا با دوسته دخترعموم الی آشنا شدم روز خوبی بود ولی به قول سحر بیش از نهایت دلم هی میگرفت بعد عصری برگشتیم +چقدر بدم اینجوری حاطرات روز مره ای ک خاص نیستن منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه ساز رایگان و همکاری در فروش فایل نوفایل بررسی و معرفی بهترین مودم های ADSL و VDSL بانه ال سی دی فروشگاه آنلاین دانلود برای شما سایت تفریحی گلستان فان پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان تست اپلیکیشن و سایت گروه تخصصی محصولات ارگانیک اکسیر پیشواز درخواستی