اين قدر بر اين در نكوب 

من ديگراينجا نيستم

 سعي نكن از درهاي پشتي به سراغم بيايي

 يا از منافذ حافظه

از خوابهاي در هم و بر هم 

يا ازپنجره هايي كه طوفان بازشان كرده

 بيهوده سعي نكن 

من ازسرزمين  خاطرت هجرت كرده ام 

ما فقط روزي جايي حافظه هايمان را بديدار هم برديم .

حافظه هايمان را  عاشقانه با هم شريك شديم . 

و بعد تو انقدررنجم دادي 

كه حافظه ام را بوسيدم به و كناري گذاشتم .

اينهمه بر در نكوب 

من ديگر دري ندارم.

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرکز مشاوره روانشناختی یاس سپید طراحی چاپ تعمیرات تخصصی انواع ویپ با ضمانت تعمیر ویپ تجربه های من سایت جدیدترین مطالب آموزشی و جذاب آسانو - همراه همیشگی دانش آموزان ایران لینوکسیا